بنيانگذاران مباني جديد در آغاز براي كسب انرژي لازم براي فاصله گرفتن از دورهاي كه در آن زندگي ميكنند ناچارند به مخالفت سرسختانه با سبك رايج بپردازند. به همين جهت است كه پيشگامان طراحي مدرن در آغاز با سبكهاي تاريخگراي قرن نوزدهم به مخالفت پرداختند اما به هر جهت ادعاهاي ضد تاريخي مدرن نيز ماهيتاً تاريخي بوده و به سير تحول چند هزار ساله معماري تعلق دارند. مسأله، قطع تاريخي نيست زيرا خلاقيت اصولاً از خاطره و لاجزم از تاريخ ناشي ميشود. واقعيت اين است كه پيشگامان از تاريخ متصل به زمان خويش ميبرند و در عوض به تاريخي متفاوت رجوع ميكنند. رنسانس، دوره گوتيك و قرون وسطي را نفي كرد ولي به دوره كلاسيك يونان و رم بازگشت. مدرنيستها از اكلكتيسيزم و سبكهاي رايج قرن نوزدهم فرار كردند ولي از هنرهاي بدوي، معماري و هنر خاور دور، معماري صنعتي و ابنيه كلاسيك الهام گرفتند. هر چند در اين بين علوم جديد هم تأثيرات خود را بر هنر و معماري گذاشتند و آنها را متفاوت از گذشته خود كردند، به نحوي كه هنر و معماري جديدي ايجاد كردند كه هيچ قرابتي با سبكهاي قبل از خود نداشتند.
آوانگارد امروز هم هر چند از مدرنيسم متأخر و پست مدرنيسم به مثابه سبك ميگريزد، ليكن مباني زيباييشناسي خود را مديون مدرنيسم نيمه اول قرن بيستم در هنرهاي تجسمي و مباني اعتقادي خود را مديون تفكر پست مدرن است.
در اين بين ميتوان تأثيرات فلسفه را هم در معماري مدرن ديد هر چند كه خود اين فلسفه هم متأثر از نتايج و تحقيقات علم جديد بود.
در نيمه اول قرن بيستم، مهمترين مكتبي كه ارائه دهنده فلسفه مدرن محسوب ميشد، فلسفه اصالت وجود (اگزيستانسياليسم) بود كه ژانپلسارتر پايهگذار آن بود. وي خردگرايي مدرن را كه توسط دكارت، كانت و ساير بزرگان مدرن مطرح شده بود، اساس فلسفه خود قرار داد. سارتر معتقد بر «خرد استعلايي»[1] است. از نظر وي، فرد ماهيت خويش را شكل ميدهد و نبايد از اين عامل در سير شخصيت فرد غافل ماند، سارتر آزادي بيقيد و شرط را از امكانات ذهن آدمي دانست. به نظر او آدمي آزاد است هر چه ميخواهد اختيار كند و به همين جهت است كه بايد او از مسئول انتخابهاي خود دانست.
از نيمه دوم قرن اخير، فلسفه مدرن و مكتب اصالت وجود و خردباوري از طرف مكتب جديدي به نام «ساختارگرايي»[2] مورد پرسش قرار گرفت. اين مكتب توسط فرديناند دوسوسور، زبانشناس سوييسي و لوي اشتراس، مردمشناس فرانسوي مطرح گرديد. ساختارگرايي واكنشي در مقابل خرد استعلايي و ذهنيت مدرن است. ساختارگراها معتقدند كه عاملي از ذهن مهمتر است كه پيوسته مورد بيمهري قرار گرفته و آن ساختار زبان است. ساختارگراها معتقدند كه عاملي از ذهن مهمتر است كه پيوسته مورد بيمهري قرار گرفته و آن ساختار زبان است. از نظر مارتين هايدگر، انسان در زبان زندگي ميكند و همچون زبان است، حضور ما در اين جهان به زبان وابسته است. انسان و معنا در مكالمه زندهاند. اگرچه مكتب ساختارگرايي فلسفه و جهانبيني مدرن را مورد شك و ترديد قرار داد، ولي خود اين مكتب نيز مورد سؤال و نقد فلاسفه پست مدرن و خصوصاً پساساختارگراها قرار گرفت.
از نظر ميشلفوكو، منطق ساختارگرايي، منطق خشكي است و به ما اجازه نميدهد به هويتها در دورانهاي مختلف توجه كنيم، لذا مكتب ساختارگرايي را ميتوان يك مكتب بينابين دو مكتب مدرن و پست مدرن تلقي نمود.
مكتب ديكانستراكشن كه يكي از شاخههاي مهم فلسفه پست مدرن محسوب ميشود، نقدي به بينش ساختارگرايي و همچنين تفكر مدرن است. ساختارشكنان معتقدند كه وقتي ما به دنبال ساختارها هستيم از متغيرها غافل ميمانيم، فرهنگ و شيوههاي قومي هر لحظه تغيير ميكند بنابراين روش ساختارگراها نميتواند صحيح باشد، به عقيده دريدا يك متن هرگز مفهوم واقعي خودش را آشكار نميكند زيرا مؤلف آن حضور ندارد و هر ناظر و يا هر كس كه آن متن را قرائت كند ميتواند دريافتي متفاوت از قصد و هدف مؤلف داشته باشد. در بينش ديكانستراكشن، ما در يك دنياي چند معنايي زندگي ميكنيم.
شخصي كه اين مباحث فلسفي را وارد عرصه معماري نمود، پيتر آيزنمن، معمار معاصر آمريكايي است. به عقيده ديكانستراكتيويستها اگر معماري علم است بايد اين معماري بر اساس علم و فلسفه امروز و دريافت كنوني ما از خود و محيط اطراف باشد. معماري ديكانستراكشن به عنوان يك سبك فراگير و جهاني، عمر نسبتاً كوتاه داشت و از حدود يك دهه فراتر نرفت ولي تأثير شگرفت و بنيادين در شيوه طراحي و نوع بازنمايي معني و تفسير در حوزه معماري داشت.
پيترآيزنمن ـ مركز زيستشناسي ـ فرانكفورت ـ آلمان
شيوههاي معماري معاصر همچون مدرنيسم، پست مدرنيسم و ديكانستراكشن هر يك به نوبه خود تأثيرات متعددي را از فرهنگ و جو جديدي كه بر جهان حاكم بود، گرفتند كه خود اين جو جديد هم متاثر از نگرشهاي علمي جديد بود، اما اين شيوه تأثير و دامنه وسيع آنها تنها منوط به اين چند گرايش نشد و بر ديگر گرايشهاي معماري كه از اين سبكها ايجاد گرديد هم تأثيرگذار بود و حتي ميتوان گفت خود اين نگرشهاي علمي بود كه اين گرايشها را ايجاد كرد.
به طور كلي ميتوان معماي بعد از پست مدرن را به دو گرايشعمده تقسيم كرد:
الف) گرايش نيمه شفاف[3]
در اين گرايش، فرمول شي روي زمين حفظ ميشود اما در مسأله شفافيت ترديد ميكند و آن را نيمه شفاف ميگرداند و به دنبال درك تازهاي از فضا از طريق صفحه به جاي حجم به همراه كاوش در بافت و سطح فرم است.
حرف اصلي در اين شيوه، ابهام، عدم وضوح و ترديد در مقابل شفافيت و صراحت معماري مدرن است، اين استراتژي گرايش به پنهان كردن فعاليتها و فضاها به نفع فرم پروژه را ندارد آنگونه كه معماري مدرن به دنبال آن بود. هدف آن ايجاد عمق و فضا بدون استفاده از پرسپكتيو و يا تركيبات حجمي پيچيده است و از اين طريق به دو راه حل فضايي دست پيدا كرد كه يكي جعبهاي درون جعبه ديگر بود و ديگري معماري دو سيستمي يا دو حجمي، از معماران اين شيوه جديد ميتوان به كولهاس، ايتو، دمرن و هرزوگ اشاره كرد.
ب)گرايش ساختار شكن
در اين گرايش دفورمه كردن شي، هندسه اقليدسي، شبكه دكارتي، پرسپكتيو و «مونومانتاليسم»[4] مد نظر ميباشد.
فكر اصلي در اين استراتژي، نقد مونومانتاليسم در معماري كلاسيك، مدرن و پست مدرن است، درست است كه با دفورمه كردن شي، جنبه مونومانتال آن ضعيف ميگردد اما از بين نميرود زيرا در فرمول اصلي شي بر روي زمين تغييري حاصل نشده و خود به مونومان جديدي بدل شده است. در واقع نوعي معنازدايي از ارزشها و سنتها است و به قول دريدا، همواره اين معنا به تأخير ميافتد و ترديدي در انسان از ارزشها، ايجاد ميشود.
گرايش ساختار شكن به دو دسته تقسيم ميگردد:
1- بر روي فرآيند توليد اثر تأكيد ميورزد، با اين انديشه كه روند توليد طرح به اندازه خود نتيجه، اهميت دارد مانند كارهاي پيترآيزنمن.
2- تغيير فرمول شي روي زمين كه «ميدان»[5] نام دارد كه ميتوان رد آن را در مسجد كوردوبا اسپانيا جست و جو كرد. در هنر نيز ميتوان به كارهاي موندريان، پولاك، روتكو و نيومن اشاره كرد.
فكر اصلي به جاي تمركز به روي فرم معين و ثابت[6] به ايجاد ميدانهاي فضايي و يا حوزههاي فضايي معطوف ميگردد.
در استراتژي ميدان، نقد مونومانتاليسم مطرح است و به صريحترين شكل، اين كار را به انجام ميرساند يعني اصلاً فرم را حذف ميكند و يا ميپراكند.[7] در اينجا مسأله خود فضاست و عمق فضا ـ زمان مطرح است. مثل حياط مسجد شاه اصفهان، ميدان نقش جهان و... .
نظرات شما عزیزان: